، تا این لحظه: 13 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ستاره نابغه کوچولو

آخرین پست سال 90

نازنین ترینم امسال دومین سالی هست که به عنوان بهترین عیدی خدا تو رو به ما داده و من چه خوشبختم که امسال هم تو در کنا سفره هفت سین باهام هستی. عشق مامی وجودت تو زندگیمون سراسر خیر و برکته . امسال یکی از بهترین سالهای زندگی مشترک من و بابایی بود . چهارشنبه 17 اسفند واکسن 18 ماهگیتو زدیم . از اون چیزی که می ترسیدم بهتر بود ولی در کل بدترین واکسنی بود که زدی. یک روز و نیم تب داشتی و روز اول که اصلا نمی تونستی تکون بخوری تا چند روز بعد هم می لنگیدی و از دیشب هم بخاطر عوارض واکسن یکم تب داری و آبریزش و حالت سرماخوردگی ولی خدا رو شکر که تموم شد . کابوس این مدت من تموم شد.  نازنین بانوی من! همچنان به دندون درآوردن مشغولی. آسیاب اول راست پ...
24 اسفند 1390

بازم نابغه کوچولوی من!

گلبرگم! مثل همیشه دوستت دارم و بهت افتخار می کنم! چند روزه که برات حافظ می خونم و جالبه که تو هم خوشت میاد . اولش چون حافظو بوسیدم به کتاب حافظ می گفتی قرآن ولی بعد که عکس حافظ رو بهت نشون دادم و گفتم این آقا حافظه وقتی میگم بریم حافظ بخونیم می گی آقا. داری جمله های 3 کلمه ای می گی. دیروز داشتیم کتاب می می نی ، رو می خوندیم و رسیدیم به صفحه ای که می می نی رو دیوار خط میکشه و تو بهش می گی : می می نی ، نکش دیوار  مدتهاست شمارش رو شروع کردی ، کاملا مفهوم دو تا رو می دونی . مثلا می دونی دو تا چشم داری یا دو تا لیوان آبخوری نی دار . با خودت که حرف می زنی می شماری یک، دو ، سه، چهار، هشت، نه  دیروز که داشتم باهات مکعب بازی می کردم...
7 اسفند 1390

18 ماهگیت مبارک!

5 شنبه 4 اسفند 90 پرنسس زیبای من 18 ماهگیت مبارک! بخاطر اسباب کشی شرکت جدید مامان جون اومدن پیشمون تا تو راحت تر باشی و چقدر هم بهت خوش گذشته عزیز دلم! یه جشن کوچولوی 4 نفری با یه کیک کوچولو واسه یه نابغه کوچولو !   اینم نمازخون کوچولوی ما کنار سجاده مامان جون! ...
5 اسفند 1390
1